سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در دانشش اختلاف و دوگانگینباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]


ارسال شده توسط مهدی آقاجانی در 94/12/28:: 6:39 عصر

شهید

 

یکی از دوستان این عکس رو تو یه شبکه ارسال کرده بود و یکی از رفقا این کامنت رو گذاشته بود:

از تماشای خلوص دلتان سیر نشد
برف، از شوق شما،روی شما افتاده..!

این بیت رو هم من نوشتم:

آن طرف تر ز شما نعش جوانی در برف
روسفید از سفر کرب و بلا، افتاده...


خلاصه این بیت باعث شد تا رفیق ما این شعر رو کامل کنه و قطعه ی زیر خلق بشه:

از تماشای خلـوص دلتان سیر نـشد
بـرف،از شوق شما،روی شما افتاده!

برف هم نیست،سلامی ست که از سمت خداست
بهر این صبر و صلابت ز سمــا افتاده

"آن طرف تر ز شما نعش جوانی در برف
روسفید از سفر کرب و بلا، افتاده..."

شاید آن سوی کسی هست که از داغ نجــف...
دلش از دوری ایوان طــلا...افتاده!

ایـستــاده به زمیـن خورد رفیق ِ سنگر
ولی انگار نه انگار، ز پــا افتاده...

دست در دست ابالفضل(ع)گذارد این مرد
مهربان است و شجاع...کوه حیا،"افتاده"

مادرش را مگذارید بداند پسرش
سرش از روی تن خویش جدا افتاده...

تـو ابالفضل زمان... مادر تو ، ام بنیــن(ع)
مادرت پیر شد،از فاصله ها،افتاده...

بی سبب نیست،ادب نیست،اگر ننـویسم
در دلم روضـهء تان،شاه وفــا،افتاده

ساقی تشنه لبان،پیکر پاکت اینجــاست...
مـشک آنجـاست...دو دستــت به کجــا افتاده..؟

علی شالی


کلمات کلیدی : اشعار