سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزد نیکوترین گمانم به تو باش ای گرامی ترین گرامیان! و مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]


ارسال شده توسط مهدی آقاجانی در 91/8/25:: 8:39 عصر

عهد

این روزها در و دیوار شهرت را که نگاه می کنی، خبر از ماتمی می دهند که بر دل تمام عالم نشسته.غم عظمای امام معصومی که حجت خداوند بر روی زمین محسوب می شود. در شگفتم که یزیدیان چگونه امامی را شهید کردند که اگر نبود، زمین و زمان نابود می شد. گویا آنان نیز این روایت را شنیده بودند که از ذرّیه ی حضرت زهرا(س) 11 امام معصوم (ع) به دنیا خواهند آمد. گویا آنان می دانستند که اگر حسین (ع) را بکشند، امامان دیگر باقی خواهند ماند. می دانستند که این نسل پابرجاست.

آری! اگر زینت دوش نبی نیز کشته شود، اتفاقی نخواهد افتاد و آب از آب تکان نخواهد خورد. چه می کند این مال حرام! که اگر در جایی انباشته شود به مثابه یک ویروس، خطرناک خواهد بود. شکمی که از مال حرام پر شده باشد دیگر معصوم و غیر معصوم نخواهد شناخت و برای لقمه ای همچون سرزمین ری دندان تیز خواهد کرد.

این روزها شاید چشمانتان برای مظلومیت امام و یارانش پر از شبنم شده و دندان هایتان از جفای کوفیان در حق حضرت از غیظ به هم فشرده شده باشد، اما بیایید از زاویه ای دیگر بنگریم.

شنیده اید که 12هزار نامه برای امام حسین(ع) فرستاده شده بود.حتی تا18هزار نامه را هم روایت کرده اند. این را هم درنظر بگیرید که پای هر نامه را چند نفر مهر کرده اند. اما این جمعیت عظیم به طمع دنیا و مافیها دعوت خویش را فراموش کردند و رسم مهمان نوازی عرب را که زبانزد خاص و عام بود، نادیده گرفتند. اینجاست که چند سوال ذهن انسان را مشغول می کند. سوالاتی که با پاسخ به آنها تکلیف انسان با خودش معلوم می شود. اینکه

اگر کوفیان 18هزار نامه برای امامشان نگاشتند، برای امام زمان (عج) چند نامه فرستاده شده؟

از آغاز غیبت حضرت تا کنون چند مناجات با وی صورت گرفته؟

چند دعای ندبه و دعای عهد خوانده شده؟ آیا اینها دعوت به حساب نمی آیند؟

آیا در خلال مناجات ها و زیارت هایمان نگفته ایم که «یابن الحسن بیا»؟

پس چرا حضرت به اذن خداوند ظهور نمی کند؟

آیا ما برخلاف کوفیان برعهد خود استوار خواهیم ماند؟

گویا عهدشکنی ما فراتر از پیمان شکنی کوفیان است که اگر این گونه نبود نایب برحقش امام خامنه ای(مد ظله العالی)پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران را در دستان مبارک حضرت بقیه الله(عج)می نهاد و ما نیز در رکاب مولای عاشقان می تاختیم تا انتقام سیلی مادرمان را بستانیم.

چه آرزوهای بزرگی! خداوندا حال که ما را لایق درک مولایمان نمی دانی، این خیالات و آرزوها را از ما مگیر. این روزها فرصت خوبی است برای اندیشیدن و برای تجدید نظر در رفتارها و کردارهایی که سبب گریه ی امام زمان(عج)در مناجات و نجواهای شبانه اش خواهد شد. نه فقط در نیمه های شعبان، نه در صبح هر جمعه، نه در عصر هر دوشنبه و پنجشنبه، بلکه در تک تک لحظات یک منتظر، حضور امام زمان(ارواحنا فداه) محسوس و قابل توجه است.

«یابن زهرا(عج) راه را گم کرده ایم                                                                      

                چهره ی دلخواه را گم کرده ایم

                                ما تو را در قعر چاه انداختیم                                                                             

                                               یوسف ما چاه را گم کرده ایم»

 

 

 


کلمات کلیدی : یاد داشت

ارسال شده توسط مهدی آقاجانی در 91/8/21:: 3:7 عصر

دیده بان

بسم رب الشهداء والصدیقین

«پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما زمان ما را با خود برده است و  شهدا مانده اند.»

                                                                سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی

گره میان کار فرهنگی و شهدا گره ای است ناگسستنی. شهید فرهنگ ساز است و شهدا قلب تپنده ی جامعه ی فرهنگی. فرهنگ شهید ایستادگی و مقاومت است، دفاع از حق است و مبارزه با باطل.

اما این بار خبری از توپ و تانک نیست. گویا اصلا جنگی وجود ندارد. اصلا دشمن کجاست؟!

وقتی اسلام رو به نابودی می رفت و تو علم اسلام را برافراشتی،

وقتی در برابر مستکبرین شرق و غرب قد برافراشتی و معادلاتشان را برهم زدی،

وقتی مسلمانان جهان را از سستی و رخوت رهانیدی و بذر امید را در دلشان کاشتی،

همه و همه نشان از این دارد که ما مدیون توییم. اما تو چه فروتنانه خود را در برابر  خیل رزمندگان حقیر نامیدی.

آری! جسم تو حقیر است در برابر عظمت روحت. اماما روحت شاد و راهت پر رهرو.

وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، وقتی لانه ی جاسوسی تسخیر شد، وقتی دست منافقین رو شد و مفتضحانه از کشور گریختند، وقتی جنگ هشت ساله را به ما تحمیل کردند و شکست سختی را پذیرا شدند، وقتی تحریم ها با اراده ی پولادین ملت مواجه شد و از همه مهم تر، وقتی خلف صالحی علمداری این انقلاب را بر عهده گرفت، جنگ دیگری را کلید زدند. و چه نقطه ای مهم تر از فرهنگ، آن هم فرهنگ اسلام و شهادت.

چه بی توجه سرگرم بازی های کودکانه ی خود بودیم وقتی مولایمان هشدار تهاجم و شبیخون می داد.اما با گذشت زمان و با روشن شدن دست دشمنان داخل و خارج، ما نیز به این نتیجه رسیدیم که:

« موریانه ها چه موذیانه می جوند                                      

             ریشه های چارچوب انقلاب را»

آری! فرهنگ اساس و چارچوب انقلاب است و گزافه نگفته ایم اگر بگوییم که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است. فرهنگ « هیهات مناالذله» ، فرهنگ رقابت بر سر شهادت. « السابقون السابقون اؤلئک المقربون»

اما عزیز من، دانشجوی محترم، نمی دانم، ای انسان آزاده!

بدان که انقلابت را کودتا می خوانند و امامت را دیکتاتور!

بدان که دفاع را کشورگشایی می نامند و شهادت  را خودکشی!!

بدان که روحانیت را بی سواد می نمایانند و استاد ودانشجو را سکولار!

بدان که سرزمین خودشان را آرمانشهر می نامند، شهروندانشان را متمدن جلوه می دهند و ناخود آگاه به تو القا خواهند کرد که تو « هیچ چیز» نیستی و «همه» آنجاست.

« چشم ها را باید شست

                                 جور دیگر باید دید»

و در این برهه از زمان، چشمان پاک و تیزبین توست که وظیفه ی دیده بانی این انقلاب را بر عهده دارد. پس چشمانت را پاک بدار و خواب را به آنها راه مده، که هشیاری تو، عرصه را بر راهزنان این انقلاب تنگ کرده و آنان را از دست یازیدن به آن ناامید خواهد کرد. چه آنکه اگر افسران جوان در خواب غفلت فرو روند، دیگر از سربازان این جنگ چه انتظاری می توان داشت؟

و در این راه، امام، شهدا و آرمان های انقلاب را فراموش مکن و بر روی اصول، استقامت بورز که مقاومت فرهنگ شهداست و ما نیز دانشجوی دانشگاه انقلابیم که استادی آن غیر از امام، شهدا و مولای دلشکسته مان شایسته ی دیگری نیست.

« ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم

                 گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

                              دنیا هم اگر پر شود از جور یزید                                       

                                          ما پشت به سالار شهیدان نکنیم»

 

 


کلمات کلیدی : یاد داشت

ارسال شده توسط مهدی آقاجانی در 91/8/18:: 4:19 عصر

دلار

تحولات بازار ارز در چند روز اخیر، بی تدبیری مسئولین و نوع نگاه مردم ما را برآن داشت تا در این مجال به این قضیه بپردازیم. اما پیش از ورود به مبحث ارز و التهاب بازار، نگاهی به تمدن موجود می اندازیم و نوع برخورد مردم با این اتفاق را بررسی خواهیم کرد.

در تفکری که کاملا این جهانی است (تفکر مادی)، اهمیت بازار پول و سرمایه بالا می رود و در نتیجه نهادهای پولی- مالی مانند بانک ها و شرکت های تجاری غول پیکر کم کم در آن تمدن زیاد می شوند و در این راه هر مانع دیگری مانند موانع شرعی و... هم حذف می شوند. برعکس در تفکری که نگاه خدامحورانه در صدر قرار می  گیرد، نهادهای تمدنی مرتبط با چنین معارفی که معمولا هم با انسان سر و کار دارند، بیشتر می شود. در تمدن اول دسترسی به بانک ها و نهادهای پولی و سرمایه ای در هرکوچه و خیابانی مقدور است و در تمدن دوم دسترسی به نهادهای مربوط به امور دینی و اخلاقی و تربیتی.1

مقایسه ی شهر امروز با شهر 50 سال پیش نشان می دهد که با اندکی غفلت، تمدن برآمده از تفکر و نگاه خدامحورانه جای خود را به تمدن حاصل از تفکر مادی خواهد داد. کما اینکه کشور در این مسیر در حال حرکت است. بنابراین در بطن تمدن مادی، هرگونه فعالیت تجاری، مبادلات و سرمایه گذاری از اهمیت بالایی برخوردار بوده و مورد توجه قرار خواهد گرفت. در نتیجه نوع نگاه به زندگی تغییر خواهد کرد و ثروت اندوزی و رفع مسائل و مشکلات مادی نگاه غالب می شود. در این نوع زندگی، مردم به صورت روزانه قیمت ها را رصد کرده و برای کسب درآمد بیشتر از هیچ کاری دریغ نمی کنند.

اتفاقات(بخوانید التهابات) اخیر بازار ارز نیز از این قاعده مستثنا نبود و بار دیگر نگاه هارا متوجه خود ساخت.به نحوی که صحبت از نوسانات ارز به نقل محافل عمومی تبدیل گشت که با تشویش اذهان عموم همراه بود. حال نکته اینجا ست که تغییر صعودی قیمت ارز آزاد، چه تأثیر مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی زندگی مردم خواهد داشت؟

بدیهی است که واردات و صادرات در اولویت با ارز مرجع صورت می گیرد، که قیمت آن تغییری نکرده است و به تبع آن قیمت کالاها با افزایش بی رویه ی ارز، دستخوش تغییر نشده است. همچنین استفاده ی مسافران بالاخص دانشجویان بورسیه از ارز دولتی مشکل آنان را حل خواهد کرد. با این وجود فقط برخی دلالان و واسطه ها از اخلال در بازار و صعود نجومی ارز سود می برند. اما این وسط برخی از مردم که با مشاهده ی نوسانات ارز، هوس سودهای کلان و یک شبه به سرشان زده وارد این حباب می شوند، که با ترکیدن حباب دچار خسران شدید شده و بغض آنان نیز خواهد ترکید.

نقش دولت

اما دولت نیز تأثیر بسزایی در این التهابات داشته است، به نحوی که با گذشت یک هفته از این رشد نجومی، تدابیر شدیدی اتخاذ نشده است. البته ساده انگارانه است که این افزایش قیمت ها را از یک هفته ی گذشته بدانیم، بلکه قیمت امروز ارز و سکه، نتیجه ی عدم برخورد با این حباب طی چند ماه گذشته است. عدم اتخاذ تصمیم صحیح در مقابله با صعود قیمت ارز، نشان دهنده ی سوء تدبیر دولت است که ابزارهای لازم برای کنترل قیمت ها را در اختیار دارد. مگر آنکه بگوییم تدابیر دولت در بلند مدت جواب می دهد که با کاهش چنددرصدی نرخ ارز، امیدواریم این گونه باشد.

بدیهی است که وظیفه ی هر دولتی تأمین رفاه و ایجاد زمینه ی لازم برای حل مشکلات معیشتی مردم است. اما قطعا عدم همکاری سایر نهاد ها و خود مردم کار را برای دولت سخت و سخت تر خواهد کرد. این هم منطقی نیست که پس از بروز هر مشکلی در کشور، دولت را آماج انواع و اقسام حملات خود قرار دهیم. چه آنکه مشکل اصلی در جای دیگر و یا حتی در بطن مردم باشد. پر واضح است که همه از نوسانات بازار ارز ضرر خواهند کرد. هم وجهه ی دولت مخدوش خواهد شد و هم مردم از نظر اقتصادی در تنگنا قرار خواهند گرفت. درواقع فشار اقتصادی بر دوش دولت و مردم است.

مواجهه با اتفاق

وقتی در شرایط اقتصادی کنونی که یک جنگ چندجانبه میان ما و کشورهای تحریم کننده و حامیان آنها در گرفته است،عده ای به فکر استیضاح، برخی به فکر تسویه حساب و  برخی از مردم هم در تکاپوی تأمین(اگر نگوییم احتکار) مایحتاج آینده ی خود باشند، دیگر نتیجه ی جنگ از همین الان معلوم است. وقتی دانشجویان ما یعنی همان افسران جوان جنگ نرم در فکر تأمین زندگی دانشجویی خود هستند و دغدغه ی نان و تخم مرغ را دارند، دیگر از سربازان این جبهه چه انتظاری می رود؟

در همین کشور ژاپن -که آرمانشهر اکثر مدیران دهه ی هشتاد و ماقبل آن بود.- که عده ای تحت تأثیر پیشرفت های صنعتی اش به دنبال تبدیل کشور به ژاپن اسلامی بودند، پس از گران شدن قیمت مرغ، مردم سه روز از خرید مرغ صرف نظر کردند تا اینکه قیمت ها به نقطه ی اول بازگشت. مقایسه کنید این را با برخورد مردم ما که پس از افزایش چند درصدی قیمت کالاها، به دنبال انبار کردن مایحتاج خود هستند تا قیمت ها بیش از این گران نشود. اتفاقی که بیشتر به افزایش قیمت ها دامن می زند. بنابراین، افزایش آگاهی، پرهیز از نگاه سطحی، پذیرش مسئولیت در تصمیم گیری و بالا بردن سعه ی صدر و آستانه ی تحمل، همه و همه در این برهه از زمان و برای گذر سالم از این پیچ تاریخی لازم و ضروری به نظر می رسد.

تلنگر

در زمانی که همدلی و اتفاق نظر بیش از هر زمان دیگری به کار می آید، گویا مردم، مسئولین، اصناف و ... این حلقه ی مفقوده را از یاد برده اند و هرکس به دنبال منافع خودش است. حال آنکه در نگاه کلان، منافع دولت، غیر از منافع اصناف و منافع اصناف، غیر از منافع مردم نیست. ما نیز به نوبه ی خود از تمام مسئولین و دست اندر کاران عرصه ی اقتصاد خواستار تداوم نزول قیمت ها و بازگرداندن ثبات به بازار و فراهم نمودن زمینه ها برای اجرای موفق فاز دوم هدفمندی یارانه ها هستیم. بدیهی است که این مهم با همکاری و همدلی مردم و مسئولین به وقوع خواهد پیوست.

1.کتاب بررسی تفکر و تمدن از آغاز تا کنون،جلد اول

 


کلمات کلیدی : یاد داشت

   1   2   3      >