سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط مهدی آقاجانی در 93/5/24:: 10:45 عصر

به بهانه پیامک یکی از دوستان از جوار بارگاه حضرت ثامن الحجج(ع)؛

مشهد

یادش بخیر! مرداد 90 چهل روز مهمون ارباب بودم که جزء بهترین روزای عمرم بود. یادگاری اون سفر این شعر به لهجه قزوینیه که البته یه مقدار عوضش کردم.

باز آمدم به مشهد و دلم به فکر قزوین اس

وقتی مرم توی حرم سرم همیشه پایین اس

 

مگم آقا بده شفا بده به من یه کربلا

اما دلم قانع به شازده حسین(ع) قزوین اس

 

علی اصغر(ع) حسین(ع) شهید شده اس تو کربلا

شازده حسین(ع) که بچه امام رضاس(ع) تو قزوین اس

 

یه شب دلم توی حرم به کربلا پل زده بود

گریه به حال این دل شکسته مان یه تسکین اس

 

چشمای ما منتظر منتقم خون خداس

کاشکی آقامان می آمد امیری که بی قرین اس

 

یه شب آقا تو کربلاس یه شب دیه تو سامراس

شاید الان نجف باشد شاید الان تو مدینه اس

 

یکی مگفت اگه مخوای آقا بیاد ظهور کند

نقطه ی عطف ماجرا قضیه ی فلسطین اس

 

حالا که مولا غایب اس ما پیرو نایبشیم

خنده زیباش ببین شفای دردم همین اس


کلمات کلیدی :