[ و گفته‏اند چون از صفّین به کوفه بازگشت به شبامیان گذشت و آواز گریه زنان را بر کشتگان صفین شنود . حرب پسر شرحبیل شبامى که از مهتران مردم خود بود به سوى حضرتش آمد . امام فرمود : ] چنانکه مى‏شنوم زنان شما بر شما دست یافته‏اند چرا آنان را از افغان باز نمى‏دارید ؟ [ حرب پیاده به راه افتاد و امام سواره بود ، او را فرمود : ] بازگرد که پیاده رفتن چون تویى با چون من موجب فریفته شدن والى است و خوارى مؤمن . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط مهدی آقاجانی در 94/4/6:: 9:42 عصر

رمضان

 

رمضان آمد و ما ساکن افطار شدیم

سحری با نظر لطف تو بیدار شدیم

دل در این ماه رود تا به حریم ملکوت

فرصتی هست کنون لایق دیدار شدیم

هاتفی نعره برآورد بیایید اینک

سفره گسترده شد و باز پدیدار شدیم

سر این سفره که ما را به ضیافت خواندند

سجده ی شکر نهادیم و به دادار شدیم

صحبت یار همین است که بیدار شوید

بهر درد دل او محرم اسرار شدیم

نتوان گفت غمش را به هر آدمخواری 

لب گزیدیم و نگفتیم چو ناچار شدیم

غم او همچو ورم حنجره مان را بسته است

چندبیتی بسرودیم چو بیمار شدیم

یادمان رفت که ما بهر چه چیز آمده ایم

چو به دل محو رخ و صورت دلدار شدیم


کلمات کلیدی :
نظر

<      1   2