بسم الله الرّحمن الرّحیم
چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم که اگر خون دادن برای امام خمینی(ره) زیباست، خون دل خوردن برای امام خامنه ای(حفظه الله) از آن هم زیباتر است.
فقط کافی ست نگاهی به جریان رسانه ای اجنبی پرست ذوق مرگ این روزهای کشور بیندازید که چگونه حلیم ندیده کاسه به دست صف کشیده و دریا ندیده جامه از تن دریده اند. گویی این جماعت بغض 35ساله شان از فراق یار ترکیده که این چنین اشک شوق می ریزند. گویی یار مغرور از سر شفقت نگاهی به آنها کرده و یا دستی از سر محبت بر سر آنان کشیده. گویی بوی پیراهنی شنیده اند. آری بوی پیراهن است اما نه پیراهن یوسفتان که بوی سوختن پیراهن ارزشهاست زیر اتوی تعامل اگر نگوییم سازش.
راستی اشک هایتان که بند آمد، نامه ی فدایت شوم فراموشتان نشود. باشد که توشه ی راهتان باشد در اتوبان تهران - نیویورک. در نزد مردم که آبرویی ندارید، لااقل پیش محبوبتان آبرویتان نرود!
بگذارید از جای خوش قصه شروع کنیم. آنجا که رئیس جمهور منتخب در آستانه ی پله های هواپیما گفت که ما می خواهیم صدای مردم ایران و پیام صلح و دوستی آنها را به دنیا برسانیم. وی پیش از آن در مصاحبه با شبکه nbc news مواضع مثبت و البته برخی مواضع دوپهلو و در مجمع عمومی سازمان ملل هم روند مثبت و مواضع محکمی را اتخاذ کرد که تقدیر اکثر مسئولین نظام و ائمه جمعه را در پی داشت که با چشم پوشی از برخی ایرادات وارده، کلیت آن را مثبت ارزیابی کردند.
دکتر روحانی اما پیش از سفر به نیویورک در یادداشتش در روزنامه Washington post گفته بود که «دوره دشمنان خونی گذشته است.» سوالی که در ذهن نگارنده ایجاد شده این است که آیا مردم ایران تا کنون مسبّب ریختن خون از بینی یک آمریکایی شده اند؟ پاسخ این سؤال روشن است. اما در سوی مقابل، جنایت های متعدد و گستاخی های بی شرمانه علنی نظام آمریکا در طول تاریخ 35ساله انقلاب و استعمار پیدا و پنهان پیش از انقلاب، جایی برای آشتی باقی نمی گذارد. جناب آقای روحانی! آیا خون های ریخته شده باید زیر چکمه تعامل پایمال شوند که اینچنین از پایان دوره دشمنان خونی سخن می گویید یا اینکه دولت آمریکا که با افتخار سند مداخله در کودتای 28 مرداد را منتشر می کند باید محاکمه شود؟ یادتان نرفته که 4سال پیش در ماجرای فتنه پس از انتخابات چگونه آتش بیار معرکه ای بودند که به فرموده رهبر معظم انقلاب 10 سال برای آن برنامه ریزی کرده بودند. از ما توقع نداشته باشید فریب ژست های فردی را بخوریم که قهرمانانه دم بزند که ما به دنبال تغییر نظام ایران نیستیم. نخواهید توانست به این مهم دست بیابید نه اینکه نخواهید.
"دیدار با اوباما در دستور سفر من نیست، اما در دنیای سیاست همه چیز امکان پذیر است. البته بسته به شرایطی که به وجود می آید."
این اظهار نظر هوشمندانه دکتر روحانی قبل از سخنرانی در مجمع عمومی و در مصاحبه با nbc news سبب شد اوباما که نیاز مبرمی به مذاکره و گفتگو با طرف ایرانی داشت، درخواست این ملاقات را مطرح کند که با مخالفت هیئت ایرانی مواجه شد. مخالفتی که موج رسانه های آمریکایی آن را به عنوان تحقیر آمریکا تعبیر کردند و دکتر روحانی به نقل خودش برای تقلیل این موج، فرصت کم را بهانه کرد تا از ایجاد تنش خودداری کند. اوباما و هم فکرانش که از هیچ کوششی برای سنگ اندازی در مسیر انقلاب های منطقه و بیداری اسلامی فروگذار نکرده و نمی کنند، بیش از هرکسی به این مسئله واقفند که انقلاب اسلامی ایران الهام بخش مردم مسلمان منطقه بوده و برای مخدوش جلوه دادن تلاش های انقلابیون، درصدد این هستند که با نشاندن هیئت ایرانی پای میز مذاکره، نهایت مسیر انقلاب اسلامی را گفتگوی رودررو با آمریکایی ها نشان دهند. اتفاقی که خود به خود این را به ذهن مخاطب واقعی متبادر می سازد که برای چه چیز باید هزینه بدهد و در نهایت باز به نقطه اول باز گردد؟
مصاحبه با شبکه cnn اما حاوی نکات دیگری از سفر دکتر روحانی به نیویورک بود. روحانی در این گفتگو به فرصت کم برای هماهنگی دیدار با اوباما اشاره کرد و یخ روابط دو کشور را درحال باز شدن دانست. Cnn که حسن نیت خود را با تحریف سخنان احمدی نژاد در گذشته اثبات کرده بود، این بار نیز حامی خود را فراموش نکرد و با مطرح کردن مسئله هولوکاست و حذف اسرائیل از نقشه جهان که نه حرف احمدی نژاد بلکه بیان نورانی حضرت امام(ره) بود، سعی در به چالش کشیدن رئیس جمهور را داشت. اما روحانی این فرصت ارزشمند را به راحتی از دست داد و تنها به گفتن اینکه تاریخ دان نیست و ابعاد حوادث را تاریخ دانان باید مشخص کنند اکتفا کرد. او می توانست بپرسد که چرا به مورخین اجازه پژوهش در این زمینه داده نمی شود؟ وی در زمینه محو اسرائیل از نقشه جهان هم خبرنگار cnn را به آرای مردم فلسطین ارجاع داد. هنوز طنین دلنشین صدای رهبر معظم انقلاب را فراموش نکرده ایم که با تأسی از خط نورانی امام راحل فرمودند: اگر غلطی از اسرائیل سر بزند، اسرائیل و حیفا را با خاک یکسان می کنیم.
اما کاستی های این سفر به همین جا خاتمه نیافت تا آنجا که دکتر روحانی در یکی از سخنرانی هایش خواستار پیوستن اسرائیل به معاهده ی npt (منع و گسترش سلاح هسته ای) گردید که امتیازی بزرگ برای رژیم غاصب صهیونیستی است. چرا که این درخواست به معنای به رسمیت شناختن تلویحی این غده ی سرطانی است که قطعا مورد پذیرش مردم نخواهد بود.
رئیس جمهور در واپسین روزهای سفرش به نیویورک در جمع ایرانیان مقیم آمریکا، گفت که دولت تدبیر و امید، دست نیاز به سوی هیچ کشور خارجی دراز نخواهد کرد اما دست نیازش را به سوی شما ایرانیان دراز می کند، زیرا شما می توانید تصویری واقعی از سرزمین واقعی خود به جهانیان معرفی کنید.
شاید بتوان نقطه اوج سفر دکتر روحانی را باز هم پای پله های هواپیما اما این بار در فرودگاه جان.اف.کندی دانست. لرزیدن موبایل و شاید لرزش دستان روحانی برای پاسخ به آن و آب جوشی بر یخ روابط. پاسخی که نه تنها امتیازی برای روحانی و تیم همراهش نداشت، بلکه بر حواشی این سفر افزود تا نخستین سفر دولت وی به نیویورک با تحلیل های متفاوتی مواجه شود. از ذوق مرگ شدن برخی عناصر خودباخته تا نگرانی های به حق و بجای جریان ارزشی پیرامون چرایی پاسخ به تماس تلفنی اوباما و پاسکاری مسئولیت تماس بین ایران و آمریکا. مشاور امنیت ملی آمریکا تماس اوباما را به درخواست هیئت ایرانی دانست و روحانی در بدو ورود مسئولیت تماس را به گردن دولت آمریکا انداخت. اما صحبت های سید عباس عراقچی عضو هیئت ایرانی در برنامه زنده تلویزیونی مبنی بر اینکه دو طرف پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که تماس تلفنی حاصل شود، به ابهامات افزود. قطعا آقای روحانی باید در مورد لزوم برقراری تماس پاسخگو باشند و اگر در جریان نبوده اند که واویلا. آنچه که مسلم است به دلیل قدرت مانور رسانه ای آمریکا، بیش از هرکس برای اوباما و دولت آمریکا سودبخش بوده و خواهد بود. فراموش نکرده ایم که در جریان انتخاب وزرا، رئیس جمهور با تکیه بر نداشتن فرصت برای آزمون و خطا، از افراد مسن و باتجربه برای کابینه خود بهره گرفت. حال باید دید که آیا فرصت آزمون و خطا برای دولت تدبیر و امید فراهم شده است که با توجه به سابقه ی سیاه نظام آمریکا در پی ایجاد فضای مذاکره فی مابین است؟