سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جویای دانش در سایه عنایت خداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط مهدی آقاجانی در 91/8/18:: 2:6 عصر

نفس:بیا بریم.

عقل:کجا؟

نفس:جایی که بهت خوش بگذره.

دین:چه جور جایی؟

نفس:مشکلی پیش نمی آد.

دین:تا نفهمم چه جور جاییه،اجازه نمی دم.

نفس:مگه تو اهل دل نیستی؟ بیا بریم دیگه.

دل:بی خود پای منو وسط نکش، تو هنوز منو نشناختی.

دین:دل جای محبته نه لذت های پوچ.

دل:آفرین، زدی تو خال.

نفس:نه، مثل اینکه شما دست به یکی کردین که منو ضایع کنید.

دین:لیاقتت همینه.

نفس:نخواستیم بابا، شما اصلا این کاره نیستید.

دین:صدا رو می شنوی؟ داره اذون می گه.

وضو گرفت و رفت طرف مسجد.نماز که تموم شد،

دل:الان وقت دعا کردنه.

بلد نبود دعا کنه.

دین:خدایا ما رو هیچ وقت به خودمون وا مگذار.

چند روز بعد...

نفس:میای بریم.

دین:این از رو نمیره، سنگ پای قزوینه.

پیش خودش بالا و پایین کرد و همراه با نفس رفت.

اراده و ایمان:چقدر گفتیم که ما رو تقویت کن؟

ضایع شد و نتونست کارش رو بکنه.

با شرمندگی برگشت و یاد دعای بعد از نمازش افتاد:

خدایا ما رو هیچ وقت به خودمون وا مگذار.*

*الهام گرفته از یک بنر

 

 


کلمات کلیدی : نثر بدیع